کودکانه

محمد،گل پیغمبران

 

حضرت محمد(ص)

محمد روح و جان است، گل پیغمبران است 

تمام علت خلق جهان است

از آن روزی که او آمد به دنیا

دگر روی زمین هم آسمان است

همه بوی خوش گلدسته ها از

شهادت بر محمد در اذان است

شکوفد هر کجا نام محمد

همان، خوشبوترین جای جهان است

بود جنت زخوبان جهان پر

محمد سرور اهل جنان است

صلواتش دعای مستجاب است

از این رو دائما ورد زبان است




نوشته شدهسه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:محمد,گل پیغمبران(شعرهای کودکانه, توسط حسین-غزل

درخت مي كارم

 
     

 به دست خود درختي مي نشانم              به پايش جوي آبي مي كشانم

كمي تخم چمن بر روي خاكش                        براي يادگاري مي فشانم

 

 درختم كم كم آرد بر گ و باري                 بسازد بر سر خود شاخساري

چمن رويد در آنجا سبز و خرم                    شود زير درختم سبزه زاري

 

 

به تابستان كه گرما رو نمايد                  درختم چتر خود را مي گشايد

خنك مي سازد آنجا را ز سايه                      دل هر رهگذر را مي ربايد

 

به پايش خسته اي بي حال و بي تاب       ميان روز گرمي مي رود خواب

شود بيدار و گويد : اي كه اينجا                درختي كاشتي روح تو شاداب

 




نوشته شدهسه شنبه 26 دی 1391برچسب:درخت می کاریم, توسط حسین-غزل




نوشته شدهسه شنبه 26 دی 1391برچسب:حسنی بی دندون شده, توسط حسین-غزل

   

جوجه

 

 

 

تخم خود را شكستي

چگونه بيرون جستي

جوجه جوجه طلائي

نوكت سرخ و حنائي

 

نه پنجره ، نه در داشت

نه كسي ز من خبر داشت

گفتا جايم تنگ بود

ديوارش از سنگ بود

 

تخم خود را شكستم

اينگونه بيرون جستم

دادم به خود يك تكان

مثل رستم پهلوان

 

 




نوشته شدهسه شنبه 26 دی 1391برچسب:جوجه طلائي, توسط حسین-غزل

 

شعر کودکانه,شعر برای کودکان,شعرهای کودکانه

کی بود کی بود؟

یه لوله ی دراز بود

تو اون پُر از گاز بود

یه روز بوشو شنیدم

ولی اونو ندیدم

گفتم مامان این کیه

بوی خطرناکیه!

مامان اومد شیر گاز و ببنده

دیدم داره می خنده

بو ها، نه از لوله، نه از شیر بود

فقط بوی پیاز داغ و سیر بود




نوشته شدهسه شنبه 28 آذر 1391برچسب:شعر کودکانه , توسط حسین-غزل

شعر کودکانه برای شب یلدا

شعر کودکانه برای شب یلدا

 

سی ام آذره و یک  شب زیبا

یه  شب بلند به اسم شب یلدا

شب شب نشینی و شادی و خنده

شبی که واسه ی همه خیلی بلنده

همه ی اهل خونه خوشحال و خندون

آجیل و شیرینی و میوه  فراوون

شب قصه گفتن و یاد قدیما

قصه ی لحاف کهنه ی ننه سرما

شب یلدا که سحر شد،فصل پاییز میره

جای پاییز رو زمستون می گیره

ننه سرما باز دوباره برمی گرده

کوله بارش رو پر از سوغاتی کرده
  




نوشته شدهسه شنبه 28 آذر 1391برچسب:شب یلدا(شعرهای کودکانه, توسط حسین-غزل

 

فصل زمستان,شعر زمستان,عکس زمستان

  

بــــاز آمــده زمــســــتان              اين فصــل سردِ سرسخت

زنـــــبـورك بيــــــچــــاره               يـــخ زد روي بـــند رخــــت

 

گنجشـــك بــرخود لرزيـد              تــا ننـــه ســرمــا را ديــــد

دســت سرد زمــسـتـان              تــــمــــام گلـــها را چید

 

بــــاغ از تـــرس زمستان              چشمان سبـزش را بست

بـــرفِ  ســرد زمـــستان            روي چشمانــش نشست

 

از سوز و ســــرماي برف              گنجشــــك و بـاغ خوابيدند

در خـــوابِ چشمــانشان            هردو بـــهــــار را ديـــــدند




نوشته شدهدو شنبه 29 آبان 1391برچسب:بــــاز آمــده زمــســــتان (شعر کودکانه), توسط حسین-غزل



گردنبندی برای دخترک (شعر کودکانه)
 

 

 

قصه,شعر کودکانه

 

پیامبر مهربان

توخانه ی تمیزش

 

نشسته بود حرف می زد

با دوستان عزیزش

 

دخترک قشنگی

 

نشسته بود همان جا

 

 

بازی می کرد، می خندید

 

نگاه می کرد به آنها


 

پیامبر از جیب خود

 

گردن بندی در آورد

 

 

با مهربانی، آن وقت

 

دخترک را صدا کرد

 

 

با شادمانی آن را

 

گردن دختر انداخت

 

 

صورت ناز دختر

 

شکفته شد، گل انداخت

 

 

 




نوشته شدهدو شنبه 29 آبان 1391برچسب:گردنبندی برای دخترک (شعر کودکانه) , توسط حسین-غزل



شعر کودکانه حیوونای رنگارنگ

 

 

شعر کودکانه,شعر کودکانه حیوونای رنگارنگ,شعر حیوونای رنگارنگ

 

 

 

حیوونای رنگارنگ


 

حیوونا خیلی هستن

وحشی واهلی هستن


گاو، بچه اش گوساله

بز، بچه اش بزغاله


گوسفند و میش و بره

می چرند توی دره


اسب و شتر تو صحرا

بار می برند به هرجا


روباه وشیر و پلنگ

حیوونای رنگارنگ


تو دشت وکوه و بیشه

پیدا می شه همیشه




نوشته شدهدو شنبه 24 مهر 1391برچسب:شعر کودکانه حیوونای رنگارنگ( شعرهای کودکانه, توسط حسین-غزل



شعر کودکانه خورشید خانم

شعر کودکانه خورشید خانم,شعر کودکانه,شعر برای کودکان

 

خورشید خانم

 

از پشت کوه دوباره

خورشید خانوم در اومد

 

 با کفشای طلا و

پیرهنی از زر اومد

 

 آهسته تو آسمون

چرخی زد و هی خندید

 

 ستاره ها رو آروم

از توی آسمون چید

 

 با دستای قشنگش

ابرا رو جابه جا کرد

 

 از اون بالا با شادی

به آدما نیگا کرد

 

 دامنشو تکون داد

رو خونه ها نور پاشید

 

 آدمها خوشحال شدن

خورشید بااونها خندید...

 




نوشته شدهدو شنبه 24 مهر 1391برچسب:شعر کودکانه خورشید خانم(شعرهای کودکانه, توسط حسین-غزل

کبوتر پر شکسته

*****

توی حیاط خونه

یک کبوتر نشسته

 *****

دارم اونو می بینم

انگار بالش شکسته

***** 

شاید یه بچه ی بد

سنگی زده  به بالش

***** 

بالش وقتی شکسته

بد شده خیلی حالش

***** 

کبوتر بیچاره!

الهی برات بمیرم!

***** 

الان برای بالت

یه کم دوا می گیرم

***** 

بالت رو زود می بندم

اینکه غصه نداره

 *****

حالت خوبِ خوب میشه

پر می کشی دوباره




نوشته شدهیک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:کبوتر پر شکسته(شعرهای کودکانه, توسط حسین-غزل

 




نوشته شدهیک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:هرچه که بیند دیده خدایش آفریده, توسط حسین-غزل

 

دريايم و دريايم
 
*****
قدرتي از خدايم
 
*****
از عمق و از ته دل
 
*****
موج ميزنم به ساحل
 
***** 
قدرت و زوري دارم
 
*****
آبهاي شوري دارم
 
*****
امواج منقشنگه
 
*****
با كشتي ها مي جنگه
 
***** 
خداي من مهربان
 
*****
قدرت او بي كران
 
 
این پست دارای ادامه مطالب نمی باشد

 




نوشته شدهیک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:دريايم و دريايم(شعرهای کودکانه, توسط حسین-غزل

 

خداي خوب و مهربان
 
*****
داده به ما گوش و زبان
*****
بخشيده ما را دل و جان
 
*****
چشم و سر و دست و دهان
 
*****
او داده ما را عقل و هوش
 
*****
او داده ما را آب و نان
 
*****
از لطف و نعمتهاي او
 
*****
ما زنده ايم و پرتوان
این پست دارای ادامه مطالب نمی باشد



نوشته شدهیک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:خداي خوب و مهربان( شعرهای کودکانه, توسط حسین-غزل

ما كودكانيم           شيرين زبانيم

مانند بلبل             آواز مي خوانيم

در كودكستان        شاديم و خندان

چون گل كه دارد     جا در گلستان

گفتار ما خوب         رفتار ما خوب

باشد هميشه        هر كار ما خوب

 




نوشته شدهپنج شنبه 22 تير 1391برچسب:ما كودكانيم(شعرهای کودکانه, توسط حسین-غزل

 

عروسک قشنگ من       قرمز پوشیده
*****
رو رختخواب مخمل         آبیش خوابیده
*****
بابا یه روز رفته بازار          اونو خریده
*****
قشنگتر از عروسکم        هیچکس ندیده
*****
عروسک من                  چشماتو وا کن
*****
وقتی که شب شد           اونوقت لالا کن

 




نوشته شدهپنج شنبه 22 تير 1391برچسب:عروسک قشنگ من( شعرهای کودکانه, توسط حسین-غزل

شاعری گفت  کتاب
هست  یاری مهربان

ساکت و خاموش
اما،خوش بیان

قصه ها دارد کتاب
قصه های ماندگار

پندها دارد کتاب
از گذشته یادگار

یار تنهایی ما
هست یاری مهربان

حرف ها دارد ولی
ساکت است و بی زبان




نوشته شدهچهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:شاعری گفت کتاب(شعرهای کودکانه, توسط حسین-غزل

ما گلهای خندانیم فرزندان ایرانیم
خاک ایران زمین را بهتر زجان می دانیم

آباد باشی ای ایران آزاد باشی ای ایران
از ما فرزندان خود دلشاد باشی ای ایران

ما باید دانا باشیم هوشیاروبینا باشیم
از بهر حفظ ایران باید توانا باشیم

آباد باشی ای ایران آزاد باشی ای ایران
از ما فرزندان خود دلشاد باشی ای ایران




نوشته شدهچهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:ما گلهای خندانیم(شعرهای کودکانه, توسط حسین-غزل

برای آموزش روزهای هفته به زبان فارسی، این شعر را با بچه ها بخوانید!

 

هفت تا مداد رنگی                          من توی جعبه دارم

شعر کودکانه

مثل رنگین کمان                            رنگاشو می شمارم

هفتا پرنده با هم                             تو لانه ای نشستن

مثل روزای هفته                             هر یک به  رنگی هستن



ادامه مطلب...


نوشته شدهچهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:شعر کودکانه روزهای هفته, توسط حسین-غزل

 

شعر کودکانه برای روز پدر

پدر خوب من


ای فدای روی همچون ماه تو
گشته ام من واله و شیدای تو

تکیه گاه من تویی هان ای پدر
ای پدر کی میشوم همتای تو؟

گر تو می بینی که شعری گفته ام
دوست دارم پا گذارم جای تو

گرچه می نتوان که جا پایت گذاشت
لیک رسوا می شود بدخواه تو

آب دریا را اگر نتوان کشید
میتوان نوشید از دریای تو

ای پدر با من بگو درد دلت
تا که من مرهم نهم غمهای تو

ای پدر پشت و پناه من تویی
پشت من گرم است از گرمای تو

ای پدر خونی که در پود من است
قطره قطره میکنم اهدای تو

روشنی بخش چراغ خانه ای
میستایم روح استغنای تو

کودکانت چون نهالی رسته اند
هست مادر مامن و ماوای تو

ای پدر روزت مبارک ای پدر
من چه دارم تا بریزم پای تو؟


 


 

 




نوشته شدهسه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:شعر کودکانه برای روز پدر, توسط حسین-غزل

ناصر کشاورز

 


 برف هاي سرد تر
 

 

ني ني توي حياطه
چشمش به آسمونه
منتظره برف بياد
از ابر دونه دونه

به ابر ميگه :چرا کم
برف مي آري واسه مون
زمستونه ! لم نده
بي کار توي آسمون

برف هاي ديروز تو
هي چيکه چيکه آب شد
آدم برفي اي که
ساخته بودم خراب شد

برف هاي سردتر بريز
توي حياط خونه
برفي که زود آب نشه
يکي دو روز بمونه
 


 

 

 

منبع : http://www.koodakaneh.com/child/poem.aspx?id=33&artist=2




نوشته شدهسه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:برف هاي سرد تر (شعر های کودکانه), توسط حسین-غزل
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.